هوش مصنوعی فقط یک ابزار نیست؛ میتواند مشاور، دستیار و همراه خلاق فیلمساز باشد.
در این مقاله، تجربه شخصیام از ساخت فیلم کوتاه «ویترین» را با استفاده گسترده از هوش مصنوعی روایت کردهام؛ از نگارش فیلمنامه تا تدوین، موسیقی و حتی مشاوره حقوقی.
اگر به آینده سینما و فناوری علاقهمند هستید، این مقاله را از دست ندهید.
آرش دارابیان

آرش دارابیان در ویرگول نوشت:
داستان از آنجایی شروع شد که محمدرضای مویدیِ نازنین به من پیشنهاد داد در ساخت فیلم جدیدش به عنوان تهیه کننده کنارش باشم. من هم با کمال میل پذیرفتم، مراحل پیش تولید به نحوی پیش رفت که کل کار به عهده ما دو نفر افتاد یعنی یک تیم دو نفره برای پروژه از پیش تولید تا پس تولید.
تصمیم گرفتیم چند همکار و مشاور به تیم دو نفره مان اضافه کنیم همکارانی از جنس هوش مصنوعی
مقدمه
در دههی اخیر، با شتاب گرفتن پیشرفتهای هوش مصنوعی، ابزارها و فناوریهای نوینی وارد عرصه هنر و بهویژه سینما شدهاند. اگرچه در گذشتهی نزدیک، هوش مصنوعی بیشتر در زمینههایی چون تشخیص چهره، پردازش تصویر یا تولید خودکار محتوا کاربرد داشت، اما امروز این فناوری به سطحی رسیده که میتواند در مراحل مختلف تولید یک فیلم، از ایدهپردازی تا تدوین نهایی، نقش مستقیم ایفا کند. این مقاله، حاصل تجربهی شخصی نگارنده در تولید فیلم کوتاه «ویترین» با استفادهی گسترده از ابزارهای هوش مصنوعی است. تجربهای که در آن AI نهتنها یک ابزار، بلکه مشاوری خلاق و دستیار اجرایی محسوب میشد.
در طول مسیر ساخت این فیلم، از مدلهای زبانی پیشرفته مانند ChatGPT و Gemini برای نوشتن و بازنویسی فیلمنامه استفاده شد. DeepSeek به عنوان مشاوری دقیق برای تحلیل ساختار روایت، فضا و دیالوگها عمل کرد. ابزارهای هوش مصنوعی تصویری نیز در طراحی استوریبرد، دکوراسیون صحنه و انتخاب رنگهای بصری بهکار گرفته شدند. Suno و ابزارهای مشابه، نقش پررنگی در خلق موسیقی متن، طراحی تیتراژ و ساخت تریلر ایفا کردند. این مقاله به شرح جزئیات این تجربه و تحلیل کاربردها، مزایا، چالشها و چشماندازهای بهرهگیری از هوش مصنوعی در صنعت فیلمسازی اختصاص دارد.
۱. نقش هوش مصنوعی در مرحله پیشتولید
یکی از مهمترین مراحل هر پروژهی سینمایی، مرحله پیشتولید است؛ جایی که هستهی اصلی اثر شکل میگیرد. در پروژهی «ویترین»، ما از همان آغاز فرآیند، از مشاورهی هوش مصنوعی بهره بردیم. ابتدا ایدهای کلی از فضای سرد، مالیخولیایی و ایستای داستان در ذهن داشتیم که باید به فیلمنامهای منسجم تبدیل میشد. با استفاده از مدلهای زبانی مانند GPT-4 و DeepSeek، نگارش نسخههای اولیه فیلمنامه آغاز شد. AI نهتنها پیشنهادهایی برای دیالوگها و ساختار روایت ارائه میداد، بلکه با بررسی نسخههای مختلف فیلمنامه، ساختار دراماتیک آن را تحلیل و اصلاح میکرد.
همچنین با کمک AI، طراحی استوریبرد بهصورت تصویری انجام شد. ابزارهایی مانند Midjourney و Krea.ai به ما این امکان را دادند که قاببندی، نورپردازی و رنگ غالب صحنهها را پیشاپیش شبیهسازی کنیم. این موضوع باعث شد تصمیمگیری در مورد دکور، طراحی لباس، نور و حتی نحوهی قرارگیری دوربین و شیوه فیلمبرداری بسیار هدفمند و دقیق انجام شود.
از دیگر نقاط قوت AI در این مرحله، تحلیل تطبیقی بود. ما بهراحتی میتوانستیم از آن بخواهم که سبک بصری و لحن داستانی «ویترین» را با آثار مشابهی مانند فیلمهای کیشلوفسکی یا هانکه مقایسه کند، و نتیجه بگیریم که چگونه میتوان فضای مشابهی ساخت، بدون آنکه صرفاً تقلید باشد. در واقع، هوش مصنوعی به عنوان یک آرشیو عظیم از دانش سینمایی، الهامبخش خلاقیت شد.
۲. نقش هوش مصنوعی در مرحله تولید
مرحلهی تولید که شامل فیلمبرداری، بازیگردانی، طراحی صحنه و ثبت صدا میشود، نیز از ظرفیتهای هوش مصنوعی بینصیب نماند. هرچند AI هنوز جایگزین نیروی انسانی در صحنههای زنده نیست، اما به عنوان دستیار و ابزار تصمیمگیری در صحنه، عملکرد مؤثری داشت.
در فرآیند انتخاب دوربین و لنز، هوش مصنوعی توانست بر اساس سبک بصری مدنظر و محدودیتهای بودجه، گزینههایی پیشنهاد کند که کاملاً با اهداف فیلم همراستا بود. برای مثال، با وارد کردن اطلاعاتی چون نور طبیعی لوکیشن، فضای داخلی فروشگاه و حضور عناصر سفید و سیاه، AI لنزهایی با عمق میدان کم و کنتراست بالا را توصیه کرد.
همچنین در اجرای میزانسنها، از الگوریتمهایی برای پیشبینی جذابیت بصری قابها استفاده شد.
مدلهایی که میتوانستند نقاط تمرکز نگاه تماشاگر را تحلیل کنند، به ما کمک کردند تا ترکیببندی صحنهها را بهتر تنظیم کنیم. این کار نهتنها باعث کاهش دوبارهبرداری شد، بلکه در هماهنگی بازیگران و حرکت دوربین نیز صرفهجویی زمانی بهوجود آورد.
در حین کارگردانی، از AI برای پیشنهاد تغییرات جزئی در بازیها، براساس تحلیل احساسی دیالوگها استفاده کردیم. مدلهایی وجود دارند که با تحلیل لحن جمله، پیشنهادهایی در مورد شدت، مکث یا حتی حالت چهره بازیگر ارائه میدهند. این پیشنهادها نهتنها کارگردان را در کنترل بازیها یاری میکنند، بلکه برای بازیگران نیز مرجع جالبی از بازخورد فوری فراهم میسازند.
۳. هوش مصنوعی در تدوین و پستپروداکشن
در مرحلهی تدوین، هوش مصنوعی نقشی فراتر از یک نرمافزار ساده ایفا کرد. نخست، ابزارهای ویرایش مبتنی بر AI مانند Runway یا Adobe Sensei در شناسایی بهترین برداشتها و تنظیم ریتم تدوین کمک شایانی کردند. این ابزارها میتوانند براساس انرژی احساسی هر پلان، موسیقی متن، و ضرباهنگ داستانی، ترتیب بهینهای برای تدوین پیشنهاد دهند.
در بخش اصلاح رنگ (Color Grading)، با ارائه نمونههایی از فیلمهای شاخص اروپای شرقی، از AI خواستیم که پالتی مشابه برای فضای سرد و ابژکتیو «ویترین» ایجاد کند. نتایج بسیار دقیق بودند؛ بهگونهای که حتی تفاوتهای جزئی در دمای رنگ و اشباع بهخوبی رعایت شده بود.
هوش مصنوعی در ساخت تیتراژ نیز ابزار مؤثری بود. طراحی فونت، ترکیب با صداهای پس زمینه، و حتی همخوانی با موسیقی متن، همگی از طریق مدلهای هوشمند صورت گرفتند. همچنین در ساخت تریلر فیلم، با کمک ابزارهای تدوین خودکار، برشهایی براساس اوج احساسی فیلم انتخاب و در قالبی جذاب توسط تدوین گر تنظیم شدند.
در زمینهی موسیقی، Suno، نهتنها آهنگسازی کرد، بلکه با ارائه گزینههایی متنوع برای فضای موسیقایی، به تصمیمگیری بهتر در انتخاب قطعات کمک کرد. قطعاتی با حس مینیمال، مالیخولیایی، با ترکیب پیانو و ویولن، تولید شدند که بهخوبی با تم داستانی فیلم همخوان بودند.
۴. هوش مصنوعی در طراحی صدا، موسیقی و افکتهای شنیداری
پس از تدوین تصویر، مرحلهی طراحی صدا و موسیقی یکی از حساسترین بخشهای تولید فیلم به شمار میرود؛ جایی که فضای صوتی فیلم نهتنها تکمیلکنندهی تصویر است، بلکه احساسات تماشاگر را جهتدهی و تقویت میکند. در پروژهی «ویترین»، از هوش مصنوعی بهعنوان آهنگساز، طراح صدا و مشاور موسیقایی بهره گرفتیم.
الف) ساخت موسیقی متن با هوش مصنوعی
برای ساخت موسیقی متن، از پلتفرم Suno و مدلهای مشابه بهره بردیم. ویژگی برجسته این ابزارها، قابلیت تولید موسیقی بر اساس توصیفهای متنی است. من فضاهایی مانند «سرد، مالیخولیایی، ایستا»، سازهایی نظیر «پیانو، ویولن با رزونانس بالا» و حسهایی مانند «غم پنهان، انتظار و خلاء» را توصیف کردم و در نتیجه، قطعاتی خلق شدند که با فضای روانی فیلم هماهنگ بودند.
هوش مصنوعی نهتنها توانست موسیقیهایی تولید کند که با ضرباهنگ و تماتیک داستان تطبیق داشته باشد، بلکه گزینههایی متنوع برای هر سکانس ارائه داد تا انتخاب نهایی با درنظر گرفتن بافت فیلم انجام شود. همچنین امکان تنظیم دقیق تمپو، میزان دینامیک، طول قطعه و ترکیب سازها بهصورت سفارشی وجود داشت.
ب) موسیقی ترانهمحور
در تریلر فیلم که به استفاده از ترانه نیاز بود، از AI برای تولید موسیقی با تم مد نظر و با کمک مدلهای صوتی Suno انجام شد. نتیجه نه تنها از نظر موسیقایی قابلقبول بود، بلکه واجد هویتی نوین و منطبق بر لحن کلی اثر شد.
پ) طراحی افکتهای صوتی و صدای محیط
در طراحی صدای محیط (Ambience) و افکتهای شنیداری (Sound Effects)، از ابزارهایی مانند Adobe Audition و Descript که از مدلهای هوش مصنوعی بهره میبرند، استفاده شد. با دادن توصیفهایی مانند «مرکز خرید خالی، صدای تهویه هوا، گامهای آهسته»، افکتهایی تولید یا انتخاب شدند که کاملاً فضای فیلم را غنا بخشیدند. بهخصوص در صحنههایی که سکوت و صدای جزئی اهمیت روانی بالایی داشت، این ابزارها در ساختن یک لایهی صوتی مینیمال و دقیق بسیار مؤثر بودند.
همچنین افکتهایی مانند نفسنفس زدن، صدای آه یا زجهی مبهم که در فیلم یا موسیقی کاربرد نمادین داشتند، به کمک مدلهای تولید صدای انسانی تولید یا بازسازی شدند. این صداها اگرچه کوتاه بودند، اما بار احساسی زیادی به فیلم افزودند و همافزایی بالایی با تصویر ایجاد کردند.
ت) سینک صدا و تصویر و اصلاح دیالوگها
یکی دیگر از کاربردهای AI در حوزهی صدا، همزمانسازی دقیق صدا و تصویر (Lip Sync) و اصلاح صداهای ضبطشده در صحنه بود. ابزارهایی مانند Auphonic و Resemble AI با استفاده از مدلهای یادگیری عمیق، قادر به اصلاح نویز، تقویت فرکانسهای مورد نظر، و حتی بازسازی صداهای ضبطشده با کیفیت پایین بودند. در مواردی که دیالوگی در حین ضبط بهدرستی شنیده نمیشد، از بازسازی صوتی با صدای مصنوعی مشابه استفاده کردیم.
۵. ملاحظات اخلاقی، حقوقی و زیباییشناختی
استفادهی گسترده از هوش مصنوعی در فرآیندهای خلاقانه، چالشهایی نوین در حوزههای حقوق مالکیت، اصالت هنری و هویت خالق بهدنبال دارد. پرسش از آنکه پدیدآورندهی واقعی اثر هنری خلقشده با AI کیست ـ کاربر انسانی یا سازندهی الگوریتم ـ تاکنون پاسخی قطعی نیافته است. از سوی دیگر، بهرهگیری از مدلهایی که بر دادههای تولیدشده توسط دیگران آموزش دیدهاند، مسائلی را در زمینهی حقوق مؤلف و اقتباس غیرمستقیم پیش میکشد.
از منظر زیباییشناختی، نیز سؤالهایی بنیادین مطرح میشوند: آیا میتوان اثر خلقشده توسط یک مدل مولد را دارای اصالت هنری تلقی کرد؟ آیا چنین اثری واجد تجربهی زیستهی انسانی است؟ تجربهی پروژهی «ویترین» نشان داد که بهرهگیری از AI میتواند فرآیند خلاقانه را تسهیل، تسریع و در برخی موارد تعمیق کند، اما جایگزین تجربهی انسانی نمیشود.
۶. تعامل خلاقانه: همزیستی انسان و ماشین در هنر
اگرچه بسیاری از تحلیلها دربارهی نقش AI در هنر، بر دوقطبی «جایگزینی یا تهدید» تأکید دارند، اما تجربهی عملی نشان میدهد که نوعی همزیستی خلاقانه میان انسان و ماشین در حال شکلگیری است. در فرآیند تولید «ویترین»، AI نه بهعنوان خالق مستقل، بلکه بهعنوان دستیار، مشاور و شبیهساز عمل کرد. این رابطه، بیش از آنکه حذف خلاقیت انسانی باشد، تقویت و جهتدهی به آن بود.
برای مثال، در بسیاری از مراحل تولید، تصمیم نهایی دربارهی موسیقی، بازی، تدوین یا نورپردازی با انسان بود، اما پیشنهادهای AI، دامنهی انتخابها را گسترش میداد. بهجای آنکه فیلمساز در تنگنای سلیقهی شخصی یا محدودیت منابع گیر بیفتد، میتوانست بهسرعت نمونههایی متنوع تولید کند و از دل آنها، بهترین را انتخاب کند.
از این منظر، هوش مصنوعی نه تهدیدی برای خلاقیت، بلکه ابزاری برای رهایی از الگوهای تکراری و شکستن قالبهای ذهنی است. مشروط بر آنکه کاربر انسانی، نقش راهبر و منتقد را حفظ کند.
۷. آیندهی سینمای AI-محور
پرسش اساسی این است: آیا در آینده، فیلمهایی خواهیم داشت که تماماً توسط هوش مصنوعی ساخته شوند؟ پاسخ، هم آری است و هم نه. از یکسو، فناوری بهسرعت در حال پیشرفت است و ما اکنون نیز شاهد ساخت ویدئوهای کوتاه، انیمیشنها و موزیکویدیوهایی هستیم که با کمترین دخالت انسانی تولید میشوند. از سوی دیگر، سینما فقط تکنیک نیست؛ تجربهای انسانی، اجتماعی و حسی است که هنوز به حضور انسان نیاز دارد.
آیندهی محتمل، ترکیبی است از همکاری میان انسان و ماشین: فیلمسازانی که با ابزارهای AI داستانپردازی میکنند، تدوینگرانی که از تحلیلگرهای هوشمند بهره میبرند، و مخاطبانی که میدانند چگونه میان اثر انسانی و ماشینی تمایز بگذارند، یا شاید هم نگذارند.
«ویترین» تنها یک نمونهی کوچک از این آینده است. آیندهای که در آن مرز میان خیال و فناوری، هر روز کمرنگتر میشود.
جمعبندی
هوش مصنوعی، در مقام یک فناوری نوظهور، اکنون به نقطهای رسیده که میتواند در تولید آثار سینمایی، نقشی مؤثر، خلاق و گاه تعیینکننده ایفا کند. با اینحال، بهرهگیری مؤثر از آن مستلزم نگاهی انتقادی، آگاهانه و خلاقانه است. آیندهی سینما نه در حذف کامل AI، و نه در تسلیم بیچونوچرا به آن، بلکه در همزیستی فعال و دیالکتیکی با آن رقم خواهد خورد.
منبع: ویرگول آرش دارابیان